در کتابهای تاریخی و ادبی سده های گذشته، که رسم ها، آیین جشن های نوروزی کهن را یاد و یادداشت کرده اند، چون تجارب الامم، آثار الباقیه، التفهیم، تاریخ بیهقی، مروج الذهب، زین الاخبار و نیز در شعر شاعران به ویژه شاعران دورهً غزنوی که بیشترین توصیف جشن ها را در بر دارد اشاره ای به " سیزده بدر " نمی یابیم. پرسش اینجاست که اگر در کتاب های تاریخی و ادبی گذ شته اشاره ای به سیزده بدر و هفت سین نمی یابیم آیا این رسم ها را باید پدیده ای جدید دانست و یا این که، رسمی کهن است، و به علت عام و عامیانه بودن در خور توجه نبوده و با معیارهای مورخان زمان ارزش و اعتبار ثبت و ضبط نداشته است؟ نگارنده حالت دوم را باور دارد. زیرا رسم و آیینی که بدین گونه در همه شهرها و روستاهای ایران همگانی است و در بین همهً قشرهای اجتماعی عمومیت دارد، نمی تواند عمری در حد دو نسل و سه نسل داشته باشد. دیگر این که می دانیم کتابهای تاریخی و شعرهای شاعران، رویدادها و جشن های رسمی را که در حضور شاهان و خاصان دستگاه حکومتی بود، بیان و توصیف می کرد. ولی سیزده بدر، رسمی خانوادگی و عام و به بیانی دیگر پیش پا افتاده و همه پسند ( و نه شاه پسند ) بود. از طرف دیگر، نوشتن رویدادهای روزی که رفتارها و گفتارهای خنده دار و غیر جدی، برای خود جایی باز کرده، تا " نحسی سیزده " آسانتر " در " برود، توجه مورخ و شاعر را به خود جلب نمی کرد. و شاید " نحس " بودن هم عاملی برای بیان نکردن بود. نحس و ناخوشایند بودن عدد 13 و دوری جستن از آن، در بسیاری از کشورها و نزد بسیاری از ملت ها، باوری کهن است. مسیحیان هیچ گاه سیزده نفر بر سر یک سفره غذا نمی خورند. در باور تازیان سیزدهمین روز هر ماه ناخوشایند است. ابوریحان بیرونی در جدول " روزهای مختار و مسعود و مکروه " در ایران کهن، روز سیزدهم ماه تیر را که ( تیر نام دارد ) منحوس ذکر کرده است. سالهای زیادی فروردین ماه اول تابستان بود. یکی از نویسندگان در خاطره های هفتاد ساله اش از باور مردم شهر خود، قزوین، دربارهً سیزده بدر می نویسد : روز سیزده بدر جایز نبود برای دید و بازدید، به یک خانه رفت، هم صاحب خانه به فال بد میگرفت و می گفت نحوست را به خانه من آوردند و هم رونده، نمی خواست مبتلا به نحوست آن خانه شود. روز سیزده باید به صحرا رفت. زیرا آنچه بلا در این سال بیاید، امروز مقدر و تقسیم می شود. پس خوب است ما در شهر و خانه خود نباشیم، شاید در تقسیم بلا، فراموش شده و از قلم بیفتیم. شباهتی که بین سیزده بدر و برخی از رسم های کاتارها( بازماندگاه مانویان در اروپا، که ترکیبی از اندیشه های زردشتی، فلسفهً باستان و مسیحیت دارند ) این پرسش را به ذهن می رساند که آیا هر دو ریشهً مشترک باستانی ندارند؟ کاتارها در روز عید " پاک " ( که برخی از سال ها به روز سیزده فروردین نزدیک است ) از خانه بیرون آمده و روز را در دامن صحرا و کنار کشتزار می گذرانند، و برای ناهار با خود تخم مرغ میبرند. در این روز پنهان کردن تخم مرغ در گوشه و کنار و پیدا کردن آنها سرگرمی کودکان است. سه شباهت ، یا سه ویژگی مشترک این دو عبارتند از :
1- آغاز محاسبهً هر دو از آغاز بهار و اعتدال ربیعی است.
2- در روز سیزده و عید پاک کاتارها به صحرا و دامان طبیعت می روند.
3- بازی و سرگرمی کودکان با تخم مرغ فقط در روزهای عید بهاری رسم است، نه فصلهای دیگر سال.
شباهت دیگر دروغ های روز اول آوریل، با شوخی های سیزده بدر است. روز اول آوریل، هر چهار سال یکبار مصادف با روز سیزده فروردین است ( و سه سال با 12 فروردین ). پیشینه و انگیزهً برگزاری سیزده بدر، هر چه باشد، در همهً شهرها و روستاها و عشیره های ایران، سیزدهمین روز فروردین، رسمی است که باید از خانه بیرون آمد و به باغ و کشتزارها رو آورد و به اصطلاح نحسی روز سیزده را بدر کرد. خانواده ها در این روز به صورت گروهی و گاه چند خانواده با هم غذای ظهر را آماده کرده و نیز آجیل ها و خوردنی های سفرهً هفت سین را با خود برداشته، به دامان صحرا و طبیعت می روند و سبزهً هفت سین را با خود برده و به آب روان می اندازند. به دامن صحرا رفتن، شوخی و بازی کردن، دویدن، تاب خوردن و در هر حال جدی نبودن، از سرگرمی ها و ویژگی های روز سیزده است. گره زدن سبزه، به نیت باز شدن گره دشواری ها و برآورده شدن آرزوها، از جمله بیرون کردن نحسی است. این باور، معروف است که " سبزه گره زدن " دختران " دم بخت "، شگونی برای ازدواج و همسر یابی، می باشد. در فرهنگ اساطیر برای رسم های سیزده بدر، معنی های تمثیلی آورده : شادی و خنده در این روز به معنی فروریختن اندیشه های تیره و پلیدی، روبوسی نماد آشتی و به منزله تزکیه، خوردن غذا در دشت نشانهً فدیه گوسفند بریان، به آب افکندن سبزه های تازه رسته - نشانه دادن هدیه به ایزد آب یا " ناهید " و گره زدن سبزه برای باز شدن بخت و تمثیلی برای پیوند زن و مرد برای تسلسل نسلها، رسم مسابقه ها به ویژه اسب دوانی - یادآور کشمکش ایزد باران و دیو خشکسالی است.
این باور همگانی چنان است که اگر خانواده ای نتواند به علتی تمام روز را به باغ و صحرا برود، به ویژه با دگرگونی های جامعه شهر امروز در بعد از ظهر، هر قدر هم مختصر، " برای گره زدن سبزه و بیرون کردن نحسی سیزده " به باغ یا گردشگاه عمومی می رود. با دگرگونی های صنعتی، شغلی، بزرگ شدن شهرها، فراوانی وسیله های آمد و رفت سریع السیر، وسیله های ارتباط جمعی و ... به ناگزیر شهرداری های شهرهای بزرگ، دشواریهای آمد و رفت را پیش بینی می کنند. فراوانی اتومبیل و دیگر وسیله های آمد و رفت موتوری و نیز وسعت خانه سازی ها و شهرسازی ها، باعث شده که خانواده ها، سال به سال راه دورتری را برای " سیزده بدر " پشت سر بگذارند، تا سبزه و کشتزاری بیابند.
افسانهً آفرینش در ایران باستان و مسئلهً نخستین بشر و نخستین شاه و دانستن روایاتی دربارهً کیومرث حائز اهمیت زیادی است. در اوستا چندین بار از کیومرث سخن به میان آمده و او را اولین پادشاه و نیز نخستین بشر نامیده است. گفته های حمزه اصفهانی در کتاب سنی ملوک الارض و انبیاء و گفته های مسعودی در کتاب مروج الذهب جلد دوم و بیرونی در کتاب آثار الباقیه بر پایهً همان آگاهی است که در منابع پهلوی وجود دارد. مشیه و مشیانه که پسر و دختر دوقلوی کیومرث بودند روز سیزده فروردین برای اولین بار در جهان با هم ازدواج نمودند. در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته شده نبود آن دو به وسیله گره زدن دو شاخه پایهً ازدواج خود را بنا نهادند. این مراسم را بویژه دختران و پسران دم بخت انجام میدادند و امروز هم دختران و پسران برای بستن پیمان زناشویی نیت می کنند و علف گره می زنند. این رسم از زمان کیانیان تقریباً متروک شد ولی در زمان هخامنشیان دوباره شروع شده و تا امروز باقی مانده است. در کتاب مجمل التواریخ چنین آمده " اول مردی که به زمین ظاهر شد پارسیان او را کل شاه گویند. پسر و دختری از او ماند که مشیه و مشیانه نام گرفتند و روز سیزدهً نوروز با هم ازدواج کردند و در مدت پنجاه سال هیجده فرزند بوجود آوردند و چون مردند جهان نود و چهار سال بی پادشاه بماند " . چنانکه در بحث جشن نوروز اشاره شد کردهای ایران و عراق که زرتشت را از خود می دانند روز سیزدهم فروردین را جزو جشن نوروز به حساب می آورند.
محمد قاضی فرزند میرزا عبدالخالق قاضی در 12 مرداد 1292 در شهر مهاباد به دنیا آمد. وی آموختن زبان فرانسه را در مهاباد آغاز و در سال 1308 با کمک عموی خود میرزا جواد قاضی که از آلمان دیپلم حقوق گرفته بود و در وزارت دادگستری کار میکرد، به تهران آمد .
استاد قاضی در سال 1315 از دارالفنون در رشته ادبی دیپلم گرفت. او در مهرماه 1320 به استخدام وزارت دارایی درآمد و در سال 1355 از آنجا بازنشسته شد. در 1354 به سرطان حنجره دچار که منجر به از دست دادن تارهای صوتی و قدرت تکلم وی شد. او چندی با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در تهران نیز همکاری داشت.
قاضی در سحرگاه چهارشنبه 24 دی 1376 در بیمارستان دی در سن 84 سالگی درگذشت و با اینکه قاضی سالها در تهران ساکن بود ولی با اصرار مردم مهاباد او را در زادگاهش به خاک سپردند.
سالشمار زندگی استاد محمد قاضی:
1292- تولد در 12 مرداد ماه در شهر مهاباد .
1297- فوت پدر در 5 سالگی و قیومیت توسط مادر بزرگش، اقامت در روستای چاغرلو.
1299- بازگشت به مهاباد و شروع به تحصیل در دبستان سعادت.
1307- اتمام دوره تحصیلات ابتدایی در شهرستان مهاباد .
- شروع به آموزش مقدمات زبان فرانسه نزد عبدالرحمان گیل .
1308- عزیمت به تهران و اقامت نزد عمویش .
1315- اخذ دیپلم ادبی از دارالفنون .
1316- ترجمه کتاب (( دن کیشوت )) اثر سروانتس .
1317- ترجمه کتاب (( کلود ولگرد )) اثر ویکتور هوگو .
1318- اخذ دانشنامه لیسانس در رشته قضایی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران .
- شروع دوران سربازی با درجه ستوان دومی در اداره دادرسی ارتش .
1320- اتمام دوران سربازی و استخدام در وزارت دارایی .
1328- شروع مجدد ترجمه پس از ده سال وقفه با ترجمه کتاب (( جزیره پنگوئن ها )) .
1330- اتمام ترجمه کتاب (( جزیره پنگوئن ها )) اثر آناتول فرانس .
1331- ترجمه کتاب (( سپید دندان )) اثر جک لندن .
1333- ترجمه کتاب (( شازده کوچولو )) اثر اگزوپری .
- ترجمه کتاب (( ساده دل )) اثر ولتر .
- ترجمه کتاب (( شاهزاده و گدا )) اثر مارک تواین .
1336- شروع به ترجمه دوره کامل (( دن کیشوت )) تا سال 1337 .
1337- اخذ جایزه بهترین ترجمه سال از دانشگاه تهران بخاطر ترجمه کتاب دن کیشوت .
1345- اتمام ترجمه کتاب (( نان و شراب )) و چاپ بعنوان اولین کتاب ماه در روزنامه اطلاعات .
1354- بروز نشانه های بیماری سرطان حنجره .
- عزیمت به آلمان بمنظور درمان و از دست دادن تارهای صوتی بواسطه عمل جراحی .
1355- بازنشستگی از وزارت دارایی .
1356- شروع به همکاری با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بعنوان مترجم .
1358- ترجمه کتاب ( ژانی گل )) اثر ابراهیم احمد .
1367- ترجمه کتاب (( تاریکترین زندان )) اثر اولبراخت .
1373- ترجمه کتاب (( چهل روز موسی داغ )) اثر فرانتز ورنل.
- ترجمه کتاب (( تاریخ مردمی آمریکا )) اثر واسرمن .
1376- فوت، روز 24 دیماه در سن 84 سالگی و در شهر تهران .
آثار استاد قاضی :
1- ترجمه آخرین روز یک محکوم ( تألیف : ویکتور هوگو ، چاپ هشتم(
2- ترجمه آدم ها و خرچنگ ها ( تألیف : خوزوئه دو کاسترو ، چاپ پنجم (
3- ترجمه آزادی یا مرگ ( تألیف : نیکوس کازانتساکیس ، چاپ ششم (
4- ترجمه ایالات نامتحد( تألیف : ولادیمیر پوزنر ، چاپ چهارم (
5- ترجمه باخانمان) تألیف : هکتور مالو ، چاپ سوم (
6- ترجمه بردگان سیاه( تألیف : کایل آنستوت ، چاپ دوم (
7- ترجمه بیست کشور آمریکای لاتین) تألیف : مارسل نیدرگانگ ، چاپ دوم ، در سه جلد (
8- ترجمه پسرک روزنامه فروش) تألیف : دمی نیک (
9- ترجمه پنج قصه( تألیف : هانس کریستیان آندرسن ، چاپ اول (
10- ترجمه پولینا ، چشم و چراغ کوهپایه) تألیف : آناماریا ماتوئه ، چاپ هفتم (
11- ترجمه تاریک ترین زندان( تألیف : ایوان اولبراخت ، چاپ چهارم (
12- ترجمه تپلی ( مکمل مرده ریگ( ( تألیف : گی دو موپاسان ، چاپ ششم (
13- ترجمه جزیره ی پنگوئن ها) تألیف : آناتول فرانس ، چاپ ششم (
14- ترجمه حلقه ی سوم) تألیف : کوستاس تاکتیس ، چاپ اول (
15- ترجمه داستان کودکی من( تألیف : چارلی چاپلین ، چاپ دوم (
16- ترجمه در آغوش خانواده) تألیف : هکتور مالو ، چاپ چهارم (
17- ترجمه در زیر یوغ) تألیف : ایوان وازوف ، چاپ اول (
18- ترجمه در نبردی مشکوک) تألیف : جان اشتاین بک ، چاپ دوم(
19- ترجمه درباره مفهوم انجیل ها) تألیف : کری ولف ، چاپ پنجم (
20- ترجمه دکامرون) تألیف : بوکاچیو ، در دو جلد )
21- ترجمه دکتر کنوک( تألیف : ژول رومن ، چاپ چهارم(
22- ترجمه دوره کامل دن کیشوت) تألیف : سروانتس ، چاپ چهارم ، در دو جلد(
23- ترجمه دوریت کوچک( تألیف : چارلز دیکنز ، چاپ سوم ، با شرکت آقای رضا عقیلی (
24- ترجمه زارا یا عشق چوپان) تألیف : محمد قاضی ، چاپ اول(
25- ترجمه زمین و زمان) تألیف : آولکوف ، چاپ اول(
26- ترجمه زن نانوا ( تألیف : مارسل پانیول ، چاپ دوم(
27- ترجمه زوربای یونانی( تألیف : نیکوس کازانتساکیس ، چاپ اول(
28- ترجمه ژانی گل) تألیف : ابراهیم احمد ، ترجمه از کردی ، چاپ اول ، با همکاری آقای احمد قاضی (
29- ترجمه ساده دل) تألیف : ولتر ، چاپ پنجم(
30- ترجمه سپیددندان) تألیف : جک لندن ، چاپ دهم(
31- ترجمه سرمایه داری آمریکا) تألیف : ماریان دوبوزی ، چاپ اول(
32- ترجمه سگ کینه توز ) تألیف : آلبرتو واسکز فیگه روا ، چاپ دوم(
33- ترجمه سناریوی دن کیشوت) تألیف : سروانتس ، چاپ اول ، در دو جلد(
34- ترجمه شازده کوچولو( تألیف : سنت اگزوپری ، چاپ دهم(
35- ترجمه شاهزاده و گدا) تألیف : مارک تواین ، چاپ هشتم(
36- ترجمه طلا) تألیف : بلز ساندرا ، چاپ دوم(
37- ترجمه عروج ) تألیف : جرزی کوزینسکی ، چاپ اول ، با همکاری آقای میرزا صالح(
38- ترجمه فاجعه سرخپوستان آمریکا( تألیف : دی براون ، چاپ دوم(
39- ترجمه قربانی )تألیف : مالاپارته ، چاپ سوم(
40- ترجمه قلعه ی مالویل )تألیف : روبر مرل ، چاپ اول(
41- ترجمه کرد و کردستان) تألیف : واسیلی نیکیتین(
42- ترجمه کلود ولگرد) تألیف : ویکتور هوگو ، چاپ هشتم(
43- ترجمه کلیم سامگین) تألیف : ماکسیم گورکی ، چاپ اول ، در چهار جلد(
44- ترجمه کمون پاریس( تألیف : دانشمندان شوروی ، چاپ اول(
45- ترجمه ماجراجوی جوان )تألیف : ژاک سروون ، چاپ پنجم(
46- ترجمه ماجرای یک پیشوای شهید( تألیف : اینیاتسیو سیلونه ، چاپ دوم(
47- ترجمه مادام بوواری )تألیف : گوستاو فلوبر ، چاپ چهارم ، با همکاری آقای رضا عقیلی(
48- ترجمه مادر( تألیف : پرلس باک ، چاپ ششم(
49- ترجمه مادر) تألیف : ماکسیم گورکی ، چاپ اول(
50- ترجمه مجموعه داستان بی ریشه
51- ترجمه مرده ریگ ( مجموعه ی چند داستان ) ) تألیف : گی دو موپاسان(
52- ترجمه مسیح باز مصلوب( تألیف : نیکوس کازانتساکیس ، چاپ ششم(
53- ترجمه مهاتما گاندی )تألیف : رومن رولان ، چاپ پنجم(
54- ترجمه ناپلئون )تألیف : تارله ، چاپ چهارم(
55- ترجمه نان و شراب )تألیف : اینیاتسیو سیلونه ، چاپ پنجم(
56- ترجمه نظری به طبیعت و اسرار آن )تألیف : پروفسور لئون برتون ، چاپ دوم(
57- ترجمه نیه توچکا )تألیف : داستایفسکی ، چاپ چهارم(
58- خاطرات یک مترجم )تألیف : محمد قاضی(
59- سرگذشت ترجمه های من )تألیف : محمد قاضی(